دل شکسته
قصه ی من
سهراب گفتی:" زیرباران باید رفت... چشمها را باید شست... جور دیگر باید دید "
چشمها راشستم باز همان را دیدم
جز دو رنگی و دروغ
جز غم و غصه و تلخی هیچ به چشمم نرسید.
پس چه شد آن همه توصیف قشنگت سهراب.
دورهء تلخ فریب
دورهء رنگ سیاهی ایست سهراب.
دورهء این همه نامردی هاست.
تو اگرمیدانستی! دل آسمان هم از دست بشر می گرید؟
باز سر می دادی زیر باران باید رفت؟
نظرات شما عزیزان:
غزل 

ساعت0:48---19 آذر 1391
سهراب گفتی
زیر باران باید رفت جور دیگر باید دید
زیر باران رفتم جور دیگر دیدم
ولی او نه راه رفتنم را دید نه جور دیگر دیدنم را
زیر باران باید رفت جور دیگر باید دید
زیر باران رفتم جور دیگر دیدم
ولی او نه راه رفتنم را دید نه جور دیگر دیدنم را
سلام عزیزم ~~~~~$$$$
خوبی ~~............$$**$$
~~~~~~~~~...$$$**$$
.................... $$$~~~'$$
~~~~~~~~$$$
پاسخ:سلام عزیزم ممنون که وبلاگو دیدی.حتما به وبلاگت سر میزنم گلم
خوبی ~~............$$**$$
~~~~~~~~~...$$$**$$
.................... $$$~~~'$$
~~~~~~~~$$$
پاسخ:سلام عزیزم ممنون که وبلاگو دیدی.حتما به وبلاگت سر میزنم گلم
نوشته شده در جمعه 10 آذر 1391برچسب:, ساعت
19:1 توسط somaye| 2 نظر |